Saturday, March 10, 2012

بنده عرض کردم ایشان فرمود

عرض کردم: سلام، فرمود: از همین جا شروع شد، موسوی سلام گفت ولی سال 67 جنایت کرد// عرض کردم: چی داری میگی؟ فرمود: صحبت من برای تو ثقیل هست ولی امام امام گفتن ثقیل نیست؟/// گفتم: چی داری میگی تو؟ من حالت رو پرسیدم. گفت: اگر راست میگی چرا رهنورد چادر چاقچور سرش هست/// گفتم: به من چه، من حال تو رو پرسیدم تو از رهنورد میگی؟ گفت: آره! لابد دوران طلایی امام هم اینجوری بوده/// گفتم: مثلا چه جوری بوده؟ گفت: چه جوری بوده؟ اینجوری بوده که دوران طلایی امام بوده/// گفتم: اینایی که میگی به من چه ربطی داره؟ گفت: به تو ربطی نداره، به عمه نوریزاد ربط داره. ببینم مگه نوریزاد تو حصر نبود حالا چطور نامه میده؟ ///گفتم: نوریزاده تو حصر نبود موسوی تو حصر بود و هست گفت: همین دیگه، اگر موسوی توی حصره، چطور سال 67 جنایت کرد؟ /// گفتم: چرا از من میپرسی، از خودش بپرس،/// گفت: مگه نگفتی توی حصره، چطور بپرسم/// گفتم: ببین ول کن برم کار و زندگی دارم، گفت: سال 67 موسوی جنایت کرد، مگه کار و زندگی نداشتند؟/// گفتم: داشتند ولی این چه ربطی به من داره؟ گفت: همون دیگه، دوران طلایی امام، هی خودتون رو بزنین به خریت/// گفتم: حرف دهنت رو بفهم، گفت: همین دیگه، تا از چادر چاقچور رهنورد میگم اینجوری میشین، لابد دوران طلایی امامتون هم اینجوری بوده/// گفتم: اصلا تو حرف حسابت چیه؟ گفت: حرف حساب؟ خودت میگفتی نوریزاد توی زندان داره نامه میده، نامه رو میدن یا مینویسن؟ ضمنا فکر نکن چادر چاقچور محمد خاتمی یادم رفته/// گفتم: محمد خاتمی که عبا عمامه داره نه چادر چاقچور، ///گفت: اگر خزعلی بچه آخوند واقعا گرسنش هست، خوب تیتاپ بخوره حالا دیدین همش بازی بود؟/// گفتم: آره تو راست میگی، بزار برم کار دارم، گفت: سال 67 مگر موسوی ریش نداشت؟/// گفتم: فکر کنم داشته دیگه، گفت: همین دیگه، نوریزاد میگه نامه میدم ولی تو حصر مگه نبود؟ گفتم:.................

No comments:

Post a Comment