Sunday, October 26, 2014

یک ملت, یا می جنبد و از خود دفاع می کند و یا براحتی از گردونه تاریخ حذف می شود! تضمینی وجود ندارد.طبیعت به هیچ کسی سند شش دانگ منگوله دار برای بقا نداده است. اولین مانع و شاید بزرگترین مانع , فهم نظری مشروعیت دفاع از خود است

توضیح دلیورنس: شیر ممد تنگستانی همانگونه که انتظار می رفت شروع به سخن گفتن کرد و لازم دیدم گفته های او را در وبلاگم کپی و منتشر نمایم با توجه به اجازه کلی که خود او داده است:



1- ماجرای اسید پاشی یک نقطه عطف تاریخی برای ما خواهد بود. هر عمل زشتی بنوعی مضمون "تخریب زیبایی" را در خود نهفته دارد ولی اسید پاشی جنگ آشکار و بی پرده پلیدی با زیبایی است. این دیگر نهایت سقوط یک طرز تفکر است.هزاران مرتبه از قتل بدتر است." اسید پاشی یک حکومت به شهروندان خود!" نشان از استیصال آن حکومت از اجرای مقررات ایدئولوزیک خود در جامعه دارد.طرح مبارزه با منکراتی که در مجلس در حال تصویب است نیز در مقابله با "مقاومت های انفرادی مردمی" طراحی شده است. حقیقت امر این است که شیر ممد ها و شیر زنان ایرانی مقاومت های زیادی را در برابر عوامل اجرایی حکومت از خود نشان داده اند تا آنجا که کار بجایی رسیده است که مجبور شده اند طرحی را به این منظور به مجلس ببرند. از آنطرف هم اسید پاشی نیز باز خود نشانه دیگری از مقاومت های انفرادی مردم است. بسیج و حزب الله از مردم می ترسند.آنها می دانند که شاید بتوانند برای مدت کوتاهی در سر یک چهار راه برای زنان آزاد ما قدرت نمایی کنند ولی در سطح وسیع جامعه اینکار غیر ممکن است و کتک سفتی خواهند خورد. لذا به این فکر افتادند تا با انجام اعمال تروریستی اسید پاشی, بازی کی بود کی بود من نبودم راه بیاندازند. بزدلانه در جایی خلوت اسیدی بپاشند و فرار کنند. از آنطرف هم رییس جمهور بی غیرتی داریم که سرین مبارکش با چسب, محکم به صندلی ریاست جمهوری چسبیده است و نه غیرت استعفا دارد و نه غیرت افشاگری. مملکت صاحاب ندارد.امنیت ندارد علاوه بر آنکه نان و شغل و آزادی و حریم خصوصی ندارد.نتیجه طبیعی این شرایط, "خود بسندگی" مردم برای تامین امنیت خود خواهد بود. رفتار مدنی با حیوانات وحشی معنی ندارد. اگر من خواهر و یا همسرم را اسید پاشیده بودند و آنها را برای یک عمر معیوب کرده بودند, دیر یا زود چند شیشه اسید روی سر چند تا آخوند خالی می کردم تا عکس العمل طبیعی و غریزی ام را آرام کرده باشم. . این اسید پاشان دست پرورده تعلیمات آخوندها یی هستند که جوانان را شستشوی مغزی می دهند. دو تا آخوند که اسیدی بشوند بقیه فرار را بر قرار ترجیح خواهند داد. خامنه ای بدون یاری کارگزارنش قدرتی ندارد و یک آدم زهوار در رفته است . اسید پاشی به مامورانش درست باندازه اسید پاشی به خودش تاثیر دارد.
2- بودن یا نبودن مسئله اینست! حیات کره زمین با کسی شوخی ندارد. یک جاندار, یک خانواده و یا در مقیاس وسیع تر یک ملت, یا می جنبد و از خود دفاع می کند و یا براحتی از گردونه تاریخ حذف می شود! تضمینی وجود ندارد.طبیعت به هیچ کسی سند شش دانگ منگوله دار برای بقا نداده است. اولین مانع و شاید بزرگترین مانع , فهم نظری مشروعیت دفاع از خود است. ممکن است ما محافظه کاری هایمان را با شعارهای صلح دوستی و رفتار مدنی و امثالهم پنهان کنیم و با این کار فرار از واقعیت خود را التیام بخشیم. نام آن را هم صبر و استقامت و دور اندیشی بگذاریم! اولین کار و مهمترین کار زدودن موانع نظری "دفاع از خود" است. ما در وضعیت دشوارپر اضطرابی قرار گرفته ایم, راه آن کتمان و یا رنگ کردن آن با رنگین کمان مدنیت نیست! باید بپذیریم که از عالم حیوانی عازم تمدن عالی هستیم ولی این هدف, پله آخر نردبان است و فعلا در بین راه هستیم و رفتارهای بینابینی می خواهد . ملغمه ای از رفتارهای غریزی حیوانی و بشری! به آن شاید " هنر خشونت ورزی" نام نهاد! خشونت حداقلی برای مدنیت حداکثری!شاید برای انسان های عالی مقام سخت باشد ولی بقا چنین می طلبد. جهان آمیزه ای از جنگ و عشق است. گاهی جنگ گاهی عشق.جنگ طلبی مطلق ما را از هدف عالی خود محروم می کند و عشق طلبی و صلح دوستی مفرط ما را از نفس کشیدن!! ما مانند گاوی هستیم که مورد حمله گرگ قرار گرفته است.رفتار مدنی این گاو با گرگ بی معناست. لذا این گاو اولین مشکلش این است که ایا باید شاخ بزند یا نه؟! بعد باید ببیند چه شاخی برای دفاع از خود دارد ؟ فکر کنم ملت ایران شاخ های زیادی برای زدن داشته باشد اگر متوجه باشد. حداقل ان این است که وجدان فردی اش از عکس العملی که نشان داده آرامش می گیرد. هیچ گاوی بدون دست و پا زدن تسلیم گرگ نشده است.
- یادم به فیلم ریبای ریش قرمز ساخته کوروساوا افتاد. ریش قرمز نماد عالی یک فرا انسان متمدن است. تمام فیلم پر است از رفتار های اخلاقی این پزشک انسان دوست ولی وقتی پایش افتاد و در فاحشه خانه با اوباشی روبرو شد که مانند اوباش اسید پاش رفتار مدنی را متوجه نمی شدند,نشان داد که علاوه بر پزشکی خوب , استاد آیکیدو و هنرهای رزمی هم هست! و یک پزشک که هدفش مداوا است ,شروع به شکستن دست و پا و گردن اوباش کرد!! یعنی پزشکی که سوگند خورده است در راه مداوای انسان ها گام بر دارد خود شروع به ضرب و جرح کرد! این خود نوعی التیام و مداوای اخلاقی جامعه بیمار است. هر بیماریی روش مداوای خود را لازم دارد و برخی بیماری ها با مشت و لگد و چاقو مداوا می شوند!جلوی رفتارهای غریزی مردم را با نصیحت های اخلاقی نباید گرفت. غریزه خود بزرگترین متعادل کننده اخلاق در جهان است.
در زیر لینک زیبایی از این فیلم را می گذارم.

Wednesday, July 16, 2014

اطلاعاتی ها و طرفداران سازمان مجاهدین خلق برای دفاع از "مردم مظلوم غزه" و "حقوق بشر" همرزم شده اند

طبق معمول با شدت یافتن مشکلات مابین اسراپیل و فلسطین (غزه) مزدوران اطلاعاتی تمام سعی خود را در گل آلود کردن فضا بکار می برند که البته تعجبی ندارد اما موضوعی که بسیار تازه گی دارد (حداقل برای من) دفاع همه جانبه طرفداران سازمان مجاهدین خلق از "مردم غزه" و انتقادهای تند بر علیه اسراییل است آنچنانکه بدون ذکر ماخذ نمی توان متوجه شد که نقل قول از اطلاعاتی ها هست یا مجاهدین.  یکی از فعالترین های هوادار سازمان مجاهدین خلق در فیس بوک آقای محمد کاشفی است که با نام واقعی خود در فیس بوک فعال است  در اینجا می توانید صفحه آقای کاشفی را مشاهده کنید با تمام موضوعات مربوطه (عکس های مریم و مسعود رجوی عکس خود ایشان و پیغام های دیگر طرفداران یا اعضا سازمان). برای من تعجب آور بود که چگونه سازمان مجاهدین خلق یا طرفداران این سازمان عین مزدوران اطلاعاتی و البته اصلاح طلبان حکومتی سنگ مردم غزه را به سینه می زنند و لینک های مربوطه را شیر می کنند. نمونه های شیر کردن و طرفداری از غزه را می توانید در اینجا اینجا اینجا و اینجا مشاهده کنید. البته آقای کاشفی از صفحه ای بنام "بگو نه" معمولا این اخبار را شیر می کند مثل بیشترین اطلاعات موجود در صفحه اشان. بعضا شیرها از صفحه پاک می شود که امیدوارم قبل از بازدید دوستان از صفحه کاشفی این شیرها آنجا باشد هر چند من عکس صفحه ایشان را دارم و در صورت نیاز آپلود خواهم کرد. نهایتا عجیب این است هر چقدر قاتلتر و خونریزتر, ظاهرا این روزها بیشتر دلسوزتر شده اند. مگر نمی بینیم که اطلاعاتی ها برای فرزندان فلسطین نه شب دارند و نه روز.

Thursday, May 1, 2014

شیر محمد یکی یکی آخوندها را مثل یک سگ وسط کوچه کشید و به التماسشان گوش نکرد و مغز کثیفشان را پخش کوچه و خیابان کرد

توضیح دلیورنس: نوشته ای که در پی می آید از شخصی با نام کاربری "شیر محمد تنگستانی" هست که در این لینک بصورت کامنت آمده بود و از دید من باید مطرح شده و روی آن بحث شود، با توجه به اجازه ای که شیر محمد داده است آنرا در وبلاگ خودم منتشر می کنم.
شیر محمد , ذره ی کوچکی از برف های قله های بلند ایران است. اگر خواستی او را ببینی به یکی از قله های پر برف نگاه کن.می بینی که او همپای آب زلال کوهستان بسوی تو جاری است چه با نام چه بی نام چه اینجا چه جای دیگر.
او سرنوشت مردم ایران را مشابه داستان فیلم تنگسیر می داند . ملت ایران دار و ندارش را اعتماد کرد و به آخوندها به رسم امانت سپرد. انقلاب کرد,جنگ کرد,با همه سختی ها ساخت, ولی وقتی برگشت "حق جمهوریتش" را بگیرد آخوندها گفتند چه حقی؟ چه جمهوری؟ برو برس به کارت!حزب فقط حزب علی , رهبر فقط سیدعلی! زار محمد التماس کرد, زاری کرد, مماشات کرد, در انتخابات شرکت کرد, تمام راه های مسالمت آمیز را طی کرد نتیجه نداد که نداد.مدام او را به همدیگر پاس دادند و حواله به دیگری کردند.از خاتمی به احمدی نزاد از احمدی به روحانی و هر بار با ترفندی و شعاری تازه.آخر سر به او گفتند: برو مرتیکه دونگ! قال رسول الله: المفلس فی امان الله! (صدای هرهر خنده حضار!)
وقتی زار ممد نا امید برگشت به او گفتند حواله اشان کن به اصلاح طلبان و اپوزیسیون! زار ممد گفت : مگه خوم چمه؟! پس به تنگسیریعنی دل خود, برگشت و برنوی قدیمی اش را که برای روز مبادا زیر خاک کرده بود ,درآورد. آن را تمیز کاری و روغنکاری کرد و راه افتاد. آخوندهایی که حق او را خورده بودند مقصد او بودند. ظاهر نمایان دین فروش , بروی زانوهای لرزان خود به شیرممد التماس می کردند ولی شیرممد تصمیم خود را گرفته بود. یکی یکی آخوندها را مثل یک سگ وسط کوچه کشید و مغز کثیفشان را پخش کوچه و خیابان کرد.
ملت ایران نیز هر چه با نجابت با این آقایان صحبت کرد, فایده نکرد که نکرد. نه اصلاح طلبشان قابل اعتماد بود و نه غیر اصلاح طلبشان. شیر ممد معتقد است حجت برای اصلاح حکومت تمام شده است و این اراذل زیر بار زور نمی روند مگر آنکه سمبه پر زور باشد! تا الان وضعیت فرق می کرد و کورسو های امیدی برای اصلاح بود ولی از این به بعد موضوع حیات و ممات ایران است و این شوخی بردار نیست. حال که قرار است سرنوشت ایران به شورش های گزیر ناپذیر اجتماعی مختوم شود چه بهتر که برنو ها نیز از زیر خاک بیرون بیایند تا قدرت ها را موازنه کنند وحکومت توان سرکوب راحت آنها را نداشته باشد وعرق حکومت بیشتر درآید تا فکری بحال این ملت کند. این کاری است که درآمریکا عملا انجام گرفته است. اگر پلیس آمریکا بخواهد از حیطه وظایف خود خارج شود و به یک آمریکایی زور بگوید. آمریکایی اسلحه می کشد و هم او و هم شاید خودش را می کشد.اصلا چرا راه دور برویم در همین ایران خودمان ,در مناطق عشایری که اکثر مردم مسلح هستند, اصلا از این بی مزه بازی هایی که حکومت در شهرها می کند خبری نیست! برای مثال اگر شهر سمیرم شلوغ بشود تن حکومت از ترس می لرزد.چند سال پیش یک درگیری بین دولت و مردم بر سر تقسیمات کشوری روی داد و مردم سمیرم شلوغ کردند. یک نیروی ضربت ویژه را به آنجا فرستادند. فرمانده گارد سرکوب, با این تصور که اینها هم بچه سوسول های دانشگاه هستند گفته بود:" من این ها را آدمشون می کنم" و ناشیانه دستور حمله به جمعیت معترض را داده بود. می گویند چند ساعتی نگذاشته بود که وانت وانت عشایر مسلح به شهر ریختند و چند تا از افراد گارد را کشتند و یکی را از ساختمان فرمانداری به پایین انداختند و دست یکی را هم با تبر قطع کردند. نیروی گارد عقب نشینی کرد و فرار و برقرار ترجیح داد و سمیرمی ها به حقشان رسیدند. از آن موقع هر چه سمیرمی ها می گویند دولت می گوید چشم رو چشمم! این یک مقاومت مسلحانه محدود بود که به یک نتیجه مدنی ختم شد!
از طرفی دیگر شیرممد با مبارزات مسلحانه سازمان یافته, بخاطر خطر روی کار آمدن دیکتاتور نامعلوم بعدی مخالف است که اگر اینطور نبود لحظه ای هم در پیوستن به ارتش آزادیبخش ملت ایران درنگ نمی کرد ولی با مقاومت مسلحانه انفرادی مردم ایران برای دفاع شخصی از حریم خود , کاملا موافق است. این کاملا مقوله دیگری است. او بر این باور است که هر فرد ایرانی باید یک برنو برای روز مبادا در خانه داشته باشد. و این موضوع را حتی به زنش هم نگوید! هر فرد ایرانی که بر اثر فقر و بیکاری و یا هر حالت دیگری به حالت استیصال رسید و خواست خودکشی کند آنوقت نوبت بیرون آوردن برنو از زیر خاک است. او باید خون بهای زندگی تباه شده خود را بگیرد و در این راه نیاز به التماس به هیچ اصلاح طلب و اپوزیسیون و یا پفیوزی بنام اوباما ندارد! او خود منشا قدرت است! قدرت در دستان اوست. نه تشکیلاتی دارد که حکومت رد آنرا بگیرد و نه چیزی برای از دست دادن. او حالا یک ببر خطرناک است! او یک تنه از یک گروه چریکی هم خطرناک تر است . چرا؟ چون او خودش است! این حکومت دارد مال این مردم را می خورد و در امنیت کامل میان همین مردم راست راست راه می رود و کیف می کند و به ریش آنان می خندد و مسخره می کند و می گوید : ملت دونگ! قال رسول الله : المفلس فی امان الله!! (آخوند پناهیان: حزب الهی باید پولدار باشد/اگرپول ندارید عرضه ندارید!)
شیرممد این امنیت نامشروع و خنده هرزشان را از انان می گیرد. هیچ آخوند و پاسدار و قاضی و زندانبانی امنیت نخواهد داشت.به این میگویند" افزایش ضریب مقاومت انفرادی مردم" و کاری به مبارزات مسلحانه ندارد.این یعنی جمع کردن دست و پای حکومت از ترس واکنش طبیعی مردم. این یعنی شروع اصلاحات واقعی ! اصلاحات واقعی آن زمانی است که نان را در خانه ات ببینی !و آزادی را در تلویزیونت! می خواهی بدانی چنین آدم مستاصل مسلحی چقدر برای حکومت خطرناک است؟

- شیرممد فاقد تشکیلات است پس امکان ردیابی او وجود ندارد! حتی زن اوهم نمی داند که می خواهد چکار کند.تمرکزامنیتی سازمان های اطلاعاتی خامنه ای بر انهدام "تشکیلات" گروه های مخالف استوار است. چرا که آنها فکر می کنند که یک گروه مخالف فقط در صورت داشتن" تشکیلات " می تواند کارساز باشد. پس از شناسایی چنین فردی عاجز و ناتوان است.
- در 99 درصد پرونده های جنایی, "انگیزه "عامل شناسایی ضارب است و چون شیرممد جزو بستگان و شرکای اقتصادی و همسایگان آخوندها نیست و در آن طرف شهر زندگی می کند واصولا در او انگیزه نفع شخصی وجود ندارد که کسی بخواهد آن را کشف کند, اینکار عملا شناسایی شیرممد را غیر ممکن می کند! یک اخوند را در وسط خیابان, توی بنزش حالی بحالی کرده اند و زده اند به چاک! نه ضارب او را می شناخته و نه او ضارب را! حکومت یقه چه کسی را بگیرد؟
- هدف شیرممد می تواند یکی از صدها هزار عامل ظلم خامنه ای باشد که روزی دهها مورد از آنها جلوی چشمش رژه می روند. پس حکومت از حفاظت این انبوه عمله ظلم خود عاجز است.به چند تا از این ها که حال بدهند بقیه حساب کار خود را خواهند کرد. در صحنه ای از تنگسیر, یکی از عمال مثلا خامنه ای ,در صدد دفاع و جلوگیری از کار شیرممد برآمد که شیرممد با تبر بازوی او را قطع کرد! این سمبلی از قطع بازوی اجرایی حکومت برای اعمال زور است.
- شیرممد چیزی برای از دست دادن ندارد. او می خواسته از شدت استیصال خودش را بکشد پس گفته : چرا حالا که قرار است بمیرم یک صفایی هم به بقیه ندهم! این انگیزه او را از ببرهم خطرناک تر می کند.
- اینکار راحت است! یک گروه چریکی احتیاج به برنامه ریزی های گسترده و حمایت های مالی و تدارکاتی فراوان دارد ولی شیر ممد از هفت دولت آزاد است. او یک قاچاقچی را در بوشهر پیدا کرده و یک اسلحه درب داغون از او خریده است و چال کرده همین! بعد هم در زمان مقتضی آن را از زیر خاک درآورده و سوار اتوبوس شده رفته آنطرف شهر به یک آخوند و یا پاسدار یک حالی داده است و بعد هم دوباره سوار اتوبوس شده و برگشته رفته با خیال راحت سینما, دیدن فیلم "سگ کشی"!!
به شما قول می دهم هنوز ده تا گلوله, بسمت هدف خود پرواز نکرده نباشد که همین روحانی که اینگونه حق خود را از او التماس میکنید و محل نمی گذارد, ناگهان تدبیر و امیدش را بکار خواهد انداخت و در پی گرفتن حق ملت خواهد رفت.فقط یک سقلمه جانانه می خواهد! اصلا شاید جلو تر از او خامنه ای زودتر پیش دستی کند و مشوق او باشد که چرا اصلاحات واقعی را شروع نمی کنی؟! چند گلوله بی ارزش کاری را می کنند که صد سال التماس و خواهش و گفتگوی انتقادی و شرکت در انتخابات نمی توانند بکنند.حال شما این شیر ممد ها را ضرب در صد, یا هزار کن. ببین چطور سوراخ موش در شهر نایاب می شود. چگونه دستگاه مفتخور اطلاعاتی خامنه ای ذلیل و زمینگیر یک کارگر ساختمانی بیکار می شوند! تازه وقتی بعد از بسیج تمام اراذل و اوباش زبده اطلاعاتی, ضارب را دستگیر می کنند چه کسی را دستگیر کرده اند؟! یک کارمند اخراجی اداره بهزیستی شهرستان سنقر علیا! این است قدرت مردم! مردم را نجیب گیر آورده اند و خجالت هم نمی کشند!این مردم خود منشا قدرت هستند و گدایی قدرت از اصلاح طلبان می کنند!
سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد
این مردم هم اکنون از سر استیصال همدیگر را می درند و تکه پاره می کنند, ببینید روزی چند تا دعوا و کتک کاری در خیابان می شود؟ چرا نباید این دریدن ها را بسوی عوامل اصلی انهدام جامعه جهت داد؟ چرا برادر گرسنه تر از خودت را می زنی ؟ هر کس باید از حق خودش و خانواده اش دفاع کند و منتظر کس دیگری نباشد.کسی در دنیا نیست که حق شما را بدهد. پس بنابه غریزه طبیعی ات عمل کن و بدان که غریزه طبیعی ات ترا به مقصد می رساند. یک میلیارد سال است که طبیعت با اتکای به غریزه طبیعی تکامل, ترا به اینجا رسانده پس بگذار تا به کمک غریزه بقیه این راه طی شود.اگر طبیعت میخواست منتظر تدبیر اصلاح طلبان و گفتگوی انتقادی باشد ما هنوز کرم خاکی هم نبودیم چه رسد به دایناسور! پس نیازی به التماس به خاتمی و روحانی و دعا برای رفسنجانی نداری, قدرت در دستان توست! آن روزی که یک برنو برای دفاع از زن و بچه ات خریدی و برای روز مبادا آن را خاک کردی ,ناگهان خواهی دید که چه بار سنگینی ناگهان از روی دوش هایت برداشته می شود و جوشش عظیم قدرت و آزادی را در وجودت احساس خواهی کرد و خامنه ای در نظرت حقیر خواهد آمد. نوش باد. آن روز مثل سگ پاهایت را خواهند لیسید! یک هفت تیر کوچولو برای روز مبادای زن و بچه ات در این تگزاس ایران بخر. ببین کجا بهت گفتم. العاقل یکفیه الاشاره.


لینک تماشای تنگسیر
https://www.youtube.com/watch?v=3sM7Ib-5OZM
(این نوشته متعلق به مردم ایران است و انتشار آن آزاد است)

Sunday, February 2, 2014

زیر تابوت زنش

زیر تابوت زنش از بس که خوشحال بود داد میزد
.
لا اله ایوالله...

Saturday, December 14, 2013

زیباتر از این نمی شود - موسیقی تند آسیای میانه همراه رقص محلی با آهنگی فارسی - هارمونی غیر قابل باور (برای من)

از این زیباتر نمی شود، موسیقی بسیار تند آسیای میانه همراه رقص محلی با هارمونی عجیب، همراه آهنگی فارسی - خواننده فیروزه (ظاهرا فیروزه باید  دختری افغانی باشد که به زبان های مختلفی می خواند). یعنی می شود به جای جنگ و کشتار، روزی همه ملت های منطقه با زبان موسیقی با هم حرف بزنند؟ آنروز را خواهیم دید؟ یعنی کی این گروه های موسیقی را دوباره در تهران، تبریز، شیراز و همه شهرها خواهیم دید؟ یعنی می شود؟ یعنی می شود دوباره صلح و عشق در وطنمان باشد که این گروه ها را برای هنرنمایی دعوت کنیم؟

 

Saturday, December 7, 2013

هنوز جای امیدواری هست - هجوم گسترده و داوطلبانه کاربرهای ایرانی برای عذرخواهی از لیول مسی

هنوز جای امیدواری هست - در ساعات گذشته بعد از آنکه مشخص شد عده نه چندان کم تعدادی از کاربران با توهین به لیونل مسی مشغول آبروریزی از کشور و مردم خود هستند، بصورت داوطلبانه کاربران ایرانی به صفحه لیونل مسی هجوم آورده اند و تک به تک از این بازیکن بزرگ عذرخواهی می کنند. هنوز می شود امیدوار بود، هنوز جای امیدواری هست.

Friday, November 29, 2013

همه رفتند دنبال زدن و رقصیدن و خوش بودن، دفاع از حق و شارلاتان بازی اختصاصی ما شد. یک موسیقی شاد و ساده

بفرما! همه رفتند دنبال زدن و رقصیدن و خوش بودن این چهار روزه دنیا، دفاع از حق و حقوق و پدر سوخته بازی و شارلاتان بازی اختصاص ما شد. یک موسیقی شاد و ساده. فعلا دوستان این ویدئو را ببینند، باید از ازبکستان باشد: