Thursday, May 1, 2014

شیر محمد یکی یکی آخوندها را مثل یک سگ وسط کوچه کشید و به التماسشان گوش نکرد و مغز کثیفشان را پخش کوچه و خیابان کرد

توضیح دلیورنس: نوشته ای که در پی می آید از شخصی با نام کاربری "شیر محمد تنگستانی" هست که در این لینک بصورت کامنت آمده بود و از دید من باید مطرح شده و روی آن بحث شود، با توجه به اجازه ای که شیر محمد داده است آنرا در وبلاگ خودم منتشر می کنم.
شیر محمد , ذره ی کوچکی از برف های قله های بلند ایران است. اگر خواستی او را ببینی به یکی از قله های پر برف نگاه کن.می بینی که او همپای آب زلال کوهستان بسوی تو جاری است چه با نام چه بی نام چه اینجا چه جای دیگر.
او سرنوشت مردم ایران را مشابه داستان فیلم تنگسیر می داند . ملت ایران دار و ندارش را اعتماد کرد و به آخوندها به رسم امانت سپرد. انقلاب کرد,جنگ کرد,با همه سختی ها ساخت, ولی وقتی برگشت "حق جمهوریتش" را بگیرد آخوندها گفتند چه حقی؟ چه جمهوری؟ برو برس به کارت!حزب فقط حزب علی , رهبر فقط سیدعلی! زار محمد التماس کرد, زاری کرد, مماشات کرد, در انتخابات شرکت کرد, تمام راه های مسالمت آمیز را طی کرد نتیجه نداد که نداد.مدام او را به همدیگر پاس دادند و حواله به دیگری کردند.از خاتمی به احمدی نزاد از احمدی به روحانی و هر بار با ترفندی و شعاری تازه.آخر سر به او گفتند: برو مرتیکه دونگ! قال رسول الله: المفلس فی امان الله! (صدای هرهر خنده حضار!)
وقتی زار ممد نا امید برگشت به او گفتند حواله اشان کن به اصلاح طلبان و اپوزیسیون! زار ممد گفت : مگه خوم چمه؟! پس به تنگسیریعنی دل خود, برگشت و برنوی قدیمی اش را که برای روز مبادا زیر خاک کرده بود ,درآورد. آن را تمیز کاری و روغنکاری کرد و راه افتاد. آخوندهایی که حق او را خورده بودند مقصد او بودند. ظاهر نمایان دین فروش , بروی زانوهای لرزان خود به شیرممد التماس می کردند ولی شیرممد تصمیم خود را گرفته بود. یکی یکی آخوندها را مثل یک سگ وسط کوچه کشید و مغز کثیفشان را پخش کوچه و خیابان کرد.
ملت ایران نیز هر چه با نجابت با این آقایان صحبت کرد, فایده نکرد که نکرد. نه اصلاح طلبشان قابل اعتماد بود و نه غیر اصلاح طلبشان. شیر ممد معتقد است حجت برای اصلاح حکومت تمام شده است و این اراذل زیر بار زور نمی روند مگر آنکه سمبه پر زور باشد! تا الان وضعیت فرق می کرد و کورسو های امیدی برای اصلاح بود ولی از این به بعد موضوع حیات و ممات ایران است و این شوخی بردار نیست. حال که قرار است سرنوشت ایران به شورش های گزیر ناپذیر اجتماعی مختوم شود چه بهتر که برنو ها نیز از زیر خاک بیرون بیایند تا قدرت ها را موازنه کنند وحکومت توان سرکوب راحت آنها را نداشته باشد وعرق حکومت بیشتر درآید تا فکری بحال این ملت کند. این کاری است که درآمریکا عملا انجام گرفته است. اگر پلیس آمریکا بخواهد از حیطه وظایف خود خارج شود و به یک آمریکایی زور بگوید. آمریکایی اسلحه می کشد و هم او و هم شاید خودش را می کشد.اصلا چرا راه دور برویم در همین ایران خودمان ,در مناطق عشایری که اکثر مردم مسلح هستند, اصلا از این بی مزه بازی هایی که حکومت در شهرها می کند خبری نیست! برای مثال اگر شهر سمیرم شلوغ بشود تن حکومت از ترس می لرزد.چند سال پیش یک درگیری بین دولت و مردم بر سر تقسیمات کشوری روی داد و مردم سمیرم شلوغ کردند. یک نیروی ضربت ویژه را به آنجا فرستادند. فرمانده گارد سرکوب, با این تصور که اینها هم بچه سوسول های دانشگاه هستند گفته بود:" من این ها را آدمشون می کنم" و ناشیانه دستور حمله به جمعیت معترض را داده بود. می گویند چند ساعتی نگذاشته بود که وانت وانت عشایر مسلح به شهر ریختند و چند تا از افراد گارد را کشتند و یکی را از ساختمان فرمانداری به پایین انداختند و دست یکی را هم با تبر قطع کردند. نیروی گارد عقب نشینی کرد و فرار و برقرار ترجیح داد و سمیرمی ها به حقشان رسیدند. از آن موقع هر چه سمیرمی ها می گویند دولت می گوید چشم رو چشمم! این یک مقاومت مسلحانه محدود بود که به یک نتیجه مدنی ختم شد!
از طرفی دیگر شیرممد با مبارزات مسلحانه سازمان یافته, بخاطر خطر روی کار آمدن دیکتاتور نامعلوم بعدی مخالف است که اگر اینطور نبود لحظه ای هم در پیوستن به ارتش آزادیبخش ملت ایران درنگ نمی کرد ولی با مقاومت مسلحانه انفرادی مردم ایران برای دفاع شخصی از حریم خود , کاملا موافق است. این کاملا مقوله دیگری است. او بر این باور است که هر فرد ایرانی باید یک برنو برای روز مبادا در خانه داشته باشد. و این موضوع را حتی به زنش هم نگوید! هر فرد ایرانی که بر اثر فقر و بیکاری و یا هر حالت دیگری به حالت استیصال رسید و خواست خودکشی کند آنوقت نوبت بیرون آوردن برنو از زیر خاک است. او باید خون بهای زندگی تباه شده خود را بگیرد و در این راه نیاز به التماس به هیچ اصلاح طلب و اپوزیسیون و یا پفیوزی بنام اوباما ندارد! او خود منشا قدرت است! قدرت در دستان اوست. نه تشکیلاتی دارد که حکومت رد آنرا بگیرد و نه چیزی برای از دست دادن. او حالا یک ببر خطرناک است! او یک تنه از یک گروه چریکی هم خطرناک تر است . چرا؟ چون او خودش است! این حکومت دارد مال این مردم را می خورد و در امنیت کامل میان همین مردم راست راست راه می رود و کیف می کند و به ریش آنان می خندد و مسخره می کند و می گوید : ملت دونگ! قال رسول الله : المفلس فی امان الله!! (آخوند پناهیان: حزب الهی باید پولدار باشد/اگرپول ندارید عرضه ندارید!)
شیرممد این امنیت نامشروع و خنده هرزشان را از انان می گیرد. هیچ آخوند و پاسدار و قاضی و زندانبانی امنیت نخواهد داشت.به این میگویند" افزایش ضریب مقاومت انفرادی مردم" و کاری به مبارزات مسلحانه ندارد.این یعنی جمع کردن دست و پای حکومت از ترس واکنش طبیعی مردم. این یعنی شروع اصلاحات واقعی ! اصلاحات واقعی آن زمانی است که نان را در خانه ات ببینی !و آزادی را در تلویزیونت! می خواهی بدانی چنین آدم مستاصل مسلحی چقدر برای حکومت خطرناک است؟

- شیرممد فاقد تشکیلات است پس امکان ردیابی او وجود ندارد! حتی زن اوهم نمی داند که می خواهد چکار کند.تمرکزامنیتی سازمان های اطلاعاتی خامنه ای بر انهدام "تشکیلات" گروه های مخالف استوار است. چرا که آنها فکر می کنند که یک گروه مخالف فقط در صورت داشتن" تشکیلات " می تواند کارساز باشد. پس از شناسایی چنین فردی عاجز و ناتوان است.
- در 99 درصد پرونده های جنایی, "انگیزه "عامل شناسایی ضارب است و چون شیرممد جزو بستگان و شرکای اقتصادی و همسایگان آخوندها نیست و در آن طرف شهر زندگی می کند واصولا در او انگیزه نفع شخصی وجود ندارد که کسی بخواهد آن را کشف کند, اینکار عملا شناسایی شیرممد را غیر ممکن می کند! یک اخوند را در وسط خیابان, توی بنزش حالی بحالی کرده اند و زده اند به چاک! نه ضارب او را می شناخته و نه او ضارب را! حکومت یقه چه کسی را بگیرد؟
- هدف شیرممد می تواند یکی از صدها هزار عامل ظلم خامنه ای باشد که روزی دهها مورد از آنها جلوی چشمش رژه می روند. پس حکومت از حفاظت این انبوه عمله ظلم خود عاجز است.به چند تا از این ها که حال بدهند بقیه حساب کار خود را خواهند کرد. در صحنه ای از تنگسیر, یکی از عمال مثلا خامنه ای ,در صدد دفاع و جلوگیری از کار شیرممد برآمد که شیرممد با تبر بازوی او را قطع کرد! این سمبلی از قطع بازوی اجرایی حکومت برای اعمال زور است.
- شیرممد چیزی برای از دست دادن ندارد. او می خواسته از شدت استیصال خودش را بکشد پس گفته : چرا حالا که قرار است بمیرم یک صفایی هم به بقیه ندهم! این انگیزه او را از ببرهم خطرناک تر می کند.
- اینکار راحت است! یک گروه چریکی احتیاج به برنامه ریزی های گسترده و حمایت های مالی و تدارکاتی فراوان دارد ولی شیر ممد از هفت دولت آزاد است. او یک قاچاقچی را در بوشهر پیدا کرده و یک اسلحه درب داغون از او خریده است و چال کرده همین! بعد هم در زمان مقتضی آن را از زیر خاک درآورده و سوار اتوبوس شده رفته آنطرف شهر به یک آخوند و یا پاسدار یک حالی داده است و بعد هم دوباره سوار اتوبوس شده و برگشته رفته با خیال راحت سینما, دیدن فیلم "سگ کشی"!!
به شما قول می دهم هنوز ده تا گلوله, بسمت هدف خود پرواز نکرده نباشد که همین روحانی که اینگونه حق خود را از او التماس میکنید و محل نمی گذارد, ناگهان تدبیر و امیدش را بکار خواهد انداخت و در پی گرفتن حق ملت خواهد رفت.فقط یک سقلمه جانانه می خواهد! اصلا شاید جلو تر از او خامنه ای زودتر پیش دستی کند و مشوق او باشد که چرا اصلاحات واقعی را شروع نمی کنی؟! چند گلوله بی ارزش کاری را می کنند که صد سال التماس و خواهش و گفتگوی انتقادی و شرکت در انتخابات نمی توانند بکنند.حال شما این شیر ممد ها را ضرب در صد, یا هزار کن. ببین چطور سوراخ موش در شهر نایاب می شود. چگونه دستگاه مفتخور اطلاعاتی خامنه ای ذلیل و زمینگیر یک کارگر ساختمانی بیکار می شوند! تازه وقتی بعد از بسیج تمام اراذل و اوباش زبده اطلاعاتی, ضارب را دستگیر می کنند چه کسی را دستگیر کرده اند؟! یک کارمند اخراجی اداره بهزیستی شهرستان سنقر علیا! این است قدرت مردم! مردم را نجیب گیر آورده اند و خجالت هم نمی کشند!این مردم خود منشا قدرت هستند و گدایی قدرت از اصلاح طلبان می کنند!
سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا می‌کرد
این مردم هم اکنون از سر استیصال همدیگر را می درند و تکه پاره می کنند, ببینید روزی چند تا دعوا و کتک کاری در خیابان می شود؟ چرا نباید این دریدن ها را بسوی عوامل اصلی انهدام جامعه جهت داد؟ چرا برادر گرسنه تر از خودت را می زنی ؟ هر کس باید از حق خودش و خانواده اش دفاع کند و منتظر کس دیگری نباشد.کسی در دنیا نیست که حق شما را بدهد. پس بنابه غریزه طبیعی ات عمل کن و بدان که غریزه طبیعی ات ترا به مقصد می رساند. یک میلیارد سال است که طبیعت با اتکای به غریزه طبیعی تکامل, ترا به اینجا رسانده پس بگذار تا به کمک غریزه بقیه این راه طی شود.اگر طبیعت میخواست منتظر تدبیر اصلاح طلبان و گفتگوی انتقادی باشد ما هنوز کرم خاکی هم نبودیم چه رسد به دایناسور! پس نیازی به التماس به خاتمی و روحانی و دعا برای رفسنجانی نداری, قدرت در دستان توست! آن روزی که یک برنو برای دفاع از زن و بچه ات خریدی و برای روز مبادا آن را خاک کردی ,ناگهان خواهی دید که چه بار سنگینی ناگهان از روی دوش هایت برداشته می شود و جوشش عظیم قدرت و آزادی را در وجودت احساس خواهی کرد و خامنه ای در نظرت حقیر خواهد آمد. نوش باد. آن روز مثل سگ پاهایت را خواهند لیسید! یک هفت تیر کوچولو برای روز مبادای زن و بچه ات در این تگزاس ایران بخر. ببین کجا بهت گفتم. العاقل یکفیه الاشاره.


لینک تماشای تنگسیر
https://www.youtube.com/watch?v=3sM7Ib-5OZM
(این نوشته متعلق به مردم ایران است و انتشار آن آزاد است)