Sunday, October 26, 2014

یک ملت, یا می جنبد و از خود دفاع می کند و یا براحتی از گردونه تاریخ حذف می شود! تضمینی وجود ندارد.طبیعت به هیچ کسی سند شش دانگ منگوله دار برای بقا نداده است. اولین مانع و شاید بزرگترین مانع , فهم نظری مشروعیت دفاع از خود است

توضیح دلیورنس: شیر ممد تنگستانی همانگونه که انتظار می رفت شروع به سخن گفتن کرد و لازم دیدم گفته های او را در وبلاگم کپی و منتشر نمایم با توجه به اجازه کلی که خود او داده است:



1- ماجرای اسید پاشی یک نقطه عطف تاریخی برای ما خواهد بود. هر عمل زشتی بنوعی مضمون "تخریب زیبایی" را در خود نهفته دارد ولی اسید پاشی جنگ آشکار و بی پرده پلیدی با زیبایی است. این دیگر نهایت سقوط یک طرز تفکر است.هزاران مرتبه از قتل بدتر است." اسید پاشی یک حکومت به شهروندان خود!" نشان از استیصال آن حکومت از اجرای مقررات ایدئولوزیک خود در جامعه دارد.طرح مبارزه با منکراتی که در مجلس در حال تصویب است نیز در مقابله با "مقاومت های انفرادی مردمی" طراحی شده است. حقیقت امر این است که شیر ممد ها و شیر زنان ایرانی مقاومت های زیادی را در برابر عوامل اجرایی حکومت از خود نشان داده اند تا آنجا که کار بجایی رسیده است که مجبور شده اند طرحی را به این منظور به مجلس ببرند. از آنطرف هم اسید پاشی نیز باز خود نشانه دیگری از مقاومت های انفرادی مردم است. بسیج و حزب الله از مردم می ترسند.آنها می دانند که شاید بتوانند برای مدت کوتاهی در سر یک چهار راه برای زنان آزاد ما قدرت نمایی کنند ولی در سطح وسیع جامعه اینکار غیر ممکن است و کتک سفتی خواهند خورد. لذا به این فکر افتادند تا با انجام اعمال تروریستی اسید پاشی, بازی کی بود کی بود من نبودم راه بیاندازند. بزدلانه در جایی خلوت اسیدی بپاشند و فرار کنند. از آنطرف هم رییس جمهور بی غیرتی داریم که سرین مبارکش با چسب, محکم به صندلی ریاست جمهوری چسبیده است و نه غیرت استعفا دارد و نه غیرت افشاگری. مملکت صاحاب ندارد.امنیت ندارد علاوه بر آنکه نان و شغل و آزادی و حریم خصوصی ندارد.نتیجه طبیعی این شرایط, "خود بسندگی" مردم برای تامین امنیت خود خواهد بود. رفتار مدنی با حیوانات وحشی معنی ندارد. اگر من خواهر و یا همسرم را اسید پاشیده بودند و آنها را برای یک عمر معیوب کرده بودند, دیر یا زود چند شیشه اسید روی سر چند تا آخوند خالی می کردم تا عکس العمل طبیعی و غریزی ام را آرام کرده باشم. . این اسید پاشان دست پرورده تعلیمات آخوندها یی هستند که جوانان را شستشوی مغزی می دهند. دو تا آخوند که اسیدی بشوند بقیه فرار را بر قرار ترجیح خواهند داد. خامنه ای بدون یاری کارگزارنش قدرتی ندارد و یک آدم زهوار در رفته است . اسید پاشی به مامورانش درست باندازه اسید پاشی به خودش تاثیر دارد.
2- بودن یا نبودن مسئله اینست! حیات کره زمین با کسی شوخی ندارد. یک جاندار, یک خانواده و یا در مقیاس وسیع تر یک ملت, یا می جنبد و از خود دفاع می کند و یا براحتی از گردونه تاریخ حذف می شود! تضمینی وجود ندارد.طبیعت به هیچ کسی سند شش دانگ منگوله دار برای بقا نداده است. اولین مانع و شاید بزرگترین مانع , فهم نظری مشروعیت دفاع از خود است. ممکن است ما محافظه کاری هایمان را با شعارهای صلح دوستی و رفتار مدنی و امثالهم پنهان کنیم و با این کار فرار از واقعیت خود را التیام بخشیم. نام آن را هم صبر و استقامت و دور اندیشی بگذاریم! اولین کار و مهمترین کار زدودن موانع نظری "دفاع از خود" است. ما در وضعیت دشوارپر اضطرابی قرار گرفته ایم, راه آن کتمان و یا رنگ کردن آن با رنگین کمان مدنیت نیست! باید بپذیریم که از عالم حیوانی عازم تمدن عالی هستیم ولی این هدف, پله آخر نردبان است و فعلا در بین راه هستیم و رفتارهای بینابینی می خواهد . ملغمه ای از رفتارهای غریزی حیوانی و بشری! به آن شاید " هنر خشونت ورزی" نام نهاد! خشونت حداقلی برای مدنیت حداکثری!شاید برای انسان های عالی مقام سخت باشد ولی بقا چنین می طلبد. جهان آمیزه ای از جنگ و عشق است. گاهی جنگ گاهی عشق.جنگ طلبی مطلق ما را از هدف عالی خود محروم می کند و عشق طلبی و صلح دوستی مفرط ما را از نفس کشیدن!! ما مانند گاوی هستیم که مورد حمله گرگ قرار گرفته است.رفتار مدنی این گاو با گرگ بی معناست. لذا این گاو اولین مشکلش این است که ایا باید شاخ بزند یا نه؟! بعد باید ببیند چه شاخی برای دفاع از خود دارد ؟ فکر کنم ملت ایران شاخ های زیادی برای زدن داشته باشد اگر متوجه باشد. حداقل ان این است که وجدان فردی اش از عکس العملی که نشان داده آرامش می گیرد. هیچ گاوی بدون دست و پا زدن تسلیم گرگ نشده است.
- یادم به فیلم ریبای ریش قرمز ساخته کوروساوا افتاد. ریش قرمز نماد عالی یک فرا انسان متمدن است. تمام فیلم پر است از رفتار های اخلاقی این پزشک انسان دوست ولی وقتی پایش افتاد و در فاحشه خانه با اوباشی روبرو شد که مانند اوباش اسید پاش رفتار مدنی را متوجه نمی شدند,نشان داد که علاوه بر پزشکی خوب , استاد آیکیدو و هنرهای رزمی هم هست! و یک پزشک که هدفش مداوا است ,شروع به شکستن دست و پا و گردن اوباش کرد!! یعنی پزشکی که سوگند خورده است در راه مداوای انسان ها گام بر دارد خود شروع به ضرب و جرح کرد! این خود نوعی التیام و مداوای اخلاقی جامعه بیمار است. هر بیماریی روش مداوای خود را لازم دارد و برخی بیماری ها با مشت و لگد و چاقو مداوا می شوند!جلوی رفتارهای غریزی مردم را با نصیحت های اخلاقی نباید گرفت. غریزه خود بزرگترین متعادل کننده اخلاق در جهان است.
در زیر لینک زیبایی از این فیلم را می گذارم.